روزه در عربی معادل کلمه صوم است و صوم در لغت به معنای مطلق امساک یعنی مطلق خودداری و یا خودداری از خوردن و آشامیدن یا از سفر کردن یا از کلام کردن یا از نکاح کردن آمده است، ولی در شریعت بزرگ اسلام صوم عبارت از خودداری کردن از مفطرات با نیت در مدت معین است.

پیشینه روزه
از شما کسانی هستند که با اهل کتاب رفت و آمد دارند یا با عقاید آنها آشنایی دارند و خبردار هستند که عبادت روزه فقط مخصوص به اهل اسلام نیست بلکه روزه در تمام ادیان آسمانی واجب بوده چنانکه در قرآن بدین امر تصریح شده است: «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم».[1]

در اینجا یک سؤال مطرح می شود اگر این طوری است پس چرا در اسلام روزه در سال دوم هجرت پس از گذشت هجده ماه از ورود پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه واجب شده است؟

جوابش این است که چون احکام اسلامی تدریجی هستند لذا این هم برای آسانی مردم با تدریج آمده تا سنگینی آن در طبع مردم آن زمان گران و سخت نباشد.

آداب روزه
انجام هر کاری آداب و رسوم دارد لذا از این جهت روزه هم آدابی دارد و در همین مورد امام فقه جعفری یعنی امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«هرگاه روزه بودی می باید گوش و چشمت نیز از حرام و همچنین اعضای بدنت از هر کار زشت روزه باشد و از هر بیهوده گویی بپرهیزی و خدمتکارت را نیازاری و وقار روزه دار به خود گیری و تا بتوانی سخنی جز خدا به زمان نرانی.[2] [3]

از بیان امام برای آداب روزه معلوم می گردد روزه گرفتن فقط تشنگی و گرسنگی نیست چون در روایت آمده است که پیامبر اکرم موقعی که هلال ماه رجب را می دید این دعا را می خواند:

«خدایا! ماه رجب و شعبان را بر ما مبارک گردان، به ما در ماه رمضان عنایت بیشتری فرما و در روزه گرفتن و قیام و تهجّد ما را یاری کن.»[4]

خدایا! کمک کن که بتوانیم زبان خود را حفظ کنیم، چشم خود را حفظ کنیم و از روزه گرفتن، اینطور نباشد که غیر از تشنگی و گرسنگی، چیزی برایمان نماند. از اینجا معلوم می شود کسی که روزه دار است ولی زبان خود را حفظ نمی کند و یا چشم خود را حفظ نمی کند روزه اش مستحق هیچ پاداشی نیست و فقط گرسنگی و تشنگی کشیده است.

به تعبیری دیگر روزه بدن، امساک از مفطرات و روزه نفس، امساک از رذایل اخلاقی و معاصی از اعضاء و جوارح و روزه قلب، امساک از غیر حق است.